RADE paYE ASHk HAYAM ra BEGIR ta BEDANI khaNEYE aSHEGH koJASTT
سلام
حالا درسته عاشقي. چرا رايت كليك رو بستي
چرا آب رو ميبندي
چرا آب قطه!!!!!!!!!!!!!!!!
مطلب جديتو خوندم، زيبا بود.
موفق باشيد
سلام. قبلا هم سر زده بودم و نوشته هاي خوبتان را خوانده بود. توي همه اينها از اون تكيه به شونههام نكن... بيشتر از همه خوشم اومد.
برقرار باشي
دوست دارت
Penpal
ممنوم از اينكه به وبلاگم سرزدي
وبلاگ شما قشنگه .
سبز وخرم باشيد وهميشه عاشق !
خوبي ؟
خيلي عال مي نويسي
شايد چون از دل بر مي اد بر دل هم مي شينه
تنهايي مرامه عشـــــــــــــقه
سلام...
سلام دوست من (اگه لايق بدونيد)
مطلب توپپپي گذاشته بودي اين بخش مطلبتم تقديم خودت مي کنم
تو همون بودي و هستي که مي خوام براش بميرم
از خدا خواستم هميشه پيش تو آروم بگيرم
تو واسم دنياي عشقي تو تموم لحظه هامي
تازه ميشم روح و جونم وقتي که تو پا به پامي
از خدا مي خوام هميشه که کنار تو بمونم
شمع باش پروانه ميشم تا کنار تو بسوزم
وقتي چشمات گريه مي کرد آرزوم بود که بميرم
کاش بودم کنارت اي گل تا که دستاتو بگيرم
تو يه قطره از خدايي
خدايي
دست علس يارت حق نگهدارت
يا علي
آپت خيلي قشنگ و تاثير گذار بود .فعلا باي تا بعد
وجودي شدم شسته ولوحي شدم سپيد و گلي بي شکل در زير دست هاي آزاد خودم و در زير قلم زرين او! او؟ او کيست؟ خودم ، خود آزادي بخشم، پروردگارم ...مگر نه هرکسي به اندازه اي که خود آفريننده خويش است، به آفريدگار عالم همانند است؟
به دقت نگاهش کن رنگ و روي دو ديده اش کافي ست دويدن کلمات شکسته اش کافي ست کناره هاي لب و گاه گوشه هاي حروفشقسم هم خواهد خورد به دقت نگاهش کن او که با تو سخن مي گويد قصه خوان خواب هاي خود است با دستهاي لرزان خسته اش که از اثبات آسان يک حقيقت ساده عاجز است و تو مي داني دارد دروغ مي گويد با اين حال بگو بله باز هم بگو بله و بعد او را ببخشو بعد تنهايي عظيم آدمي را باور کن او دوباره باز خواهد گشتاين وهله همچون تو با چراغي روشن در دست زلال عظيم بي ريا دانا و بي دروغ...