بي تو مهتاب شبي باز
از آن كوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خيره
به دنبال تو گشتم
شوق ديدار تو لبريز
شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق ديوانه
كه بودم
در نهانخانه ي جانم
گل ياد تو درخشيد
باغ صد خاطره
خنديد