سفارش تبلیغ
صبا ویژن


دلم تنگ است...!!!؟ - همسفر عشق دلم تنگ است...!!!؟ - همسفر عشق


همسفر عشق

دیشب دلم گرفته بود.مثل هوای بارونی

دلم هواتو کرده بود.هوای شیرین زبونیت

دلم میخواست گریه کنم.بگم که سخته تنهایی

ای هم صدا.ای آشنا بگو که پیشم میمونی

نمی دونم چه حالی و کجایی و چه میکنی

ولی صدات تو گوشمه.میگی که اینجا میمونی

رفتم کنار پنجره.گفتم شاید ببینمت

دیدم محاله دیدنت .چون گل باید بچینمت

رو صندلی نشستمو یهو دیدم

یه قاصدک اومد پیشم

خبر اورد ای آشنا یه رازی رو بهت بگم؟

گغتم بگو.آهی کشید.اومد نشست رو شونه هام

یواشکی چشماشو بست تا نبینه اشک چشام

میگفت که تو یه راه دور.یه راه دور و سوت و کور

مسافری نشسته بود.غریب و دل شکسته بود

از تو همش شکوه میکرد.میگفت که یادت نمیاد

اون روزای آخر رو.که اون دلش میخواست که تو

نگاش کنی.صداش کنی.بهش بگی دوسش داری

 

 

تا اومدم بهش بگم.برو بگو دوسش دارم.

پاش میشینم. دیدم که اون رفته و

منم دارم خواب می بینم

 




:
نوشته شده در سه شنبه 87 اردیبهشت 3ساعت 4:59 عصر توسط زهرا| |


Design By : Theam.TK