سلام
پايدار باشي
سلام خوبي ممنونم كه بهم سر زدي باز م از كارا بكن منتظرتم هستم باي
آخه چقدر قشنگ
واقعا آدما وقتي ميرن هر چند به خودمون مي گيم رفتن
ولي من هم نمي دونم حكايت چيه كه آدم همچنان منتظر برگشتشونه
و واسه بودنشون ......
دنيا اگه دنياي سنگه دوست داشتنه سنگم قشنگه
سلام در سايت زير عضو شويد وماهيانه حقوق دريافت كنيد.براي اطلاعات بيشتر به وبلاگ من مراجعه كنيد
http://greenhorse.com/join_now.ghc?r=176661301
همراه شو عزيز همراه شو عزيز.تنها نمان به درد.کاين درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمي شود.دشوار زندگي هرگز براي ما بيرزم مشترک آسان نمي شود.تنها نمان به درد.همراه شو عزيز. همراه شو همراه شو همراه شو عزيز.همراه شو عزيز تنها نمان به درد.کاين درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمي شود.دشوار زندگي هرگز براي ما بي رزم مشترک آسان نمي شود.....هموطن بازهم ميتوانيم منو تو ما شويم؟ به ما بپيونديد. براي پيوستن به اين حرکت جمعي وبلاگ نويسان ، کافيست به دو آدرس پايين مراجعه کنيد...منتظر حضور سبزت دوست هموطن...باري ديگر فرصتي است براي با هم بودنمان، فرصتي" براي فردا "، براي ساختن فردا. فرصتي ديگر تا ثابت کنيم ايران هنوز براي همه ايرانيان است .فرصتي تا ثابت کنيم حضورمان بارو رتر و سبز تر است از تيغ تيز همه تحديدها و رد صلاحيت ها. ما ايستاده ايم با همه چراها و بايد ها و نبايد ها
http://www.persianweblog.ir/sympathy/#election
http://persianreform.com
به نام خدا
سلام . وبلاگ خوب قشنگي دارين.
اميدوارم موفق باشيد.
خدانگهدارتون.
آنكه از ما بالاتر است ما را بدبخت مي داند ، آن كه از ما پائين تر است ما را خوشبخت تصور مي كند ، اما هر دو در اشتباهند ، زيرا ما گاهي خوشبختيم و غالبا بدبخت : بدبختي ما در آن ايامي است كه به نقايص زندگي خود توجه داريم و خوشبختي ما در لحظات كوتاهي است كه به نعمتهاي زندگي خود نظر مي اندازيم
در تاريكي چشمانت را جستم
******
در تاريكي چشمانت را جستمدر تاريكي چشمهايت را يافتمو شبم پر ستاره شد.تو را صدا كردمدر تاريكترين شب هادلم صدايت كردو تو با طنين صدايم به سوي من آمديبا دست هايت براي دست هايم آواز خواندي.با تنت براي تنم لالا گفتيچشمهاي تو با من بودو من چشمهايم را بستمچرا كه دستهاي تو اطمينان بخش بود.صدايت ميزنم گوش بدهقلبم صدايت ميزند.شب، گرداگردم حصار كشيده استو من به تو نگاه ميكنم.از پنجرههاي دلم به ستارههايت نگاه ميكنمچرا كه هر ستاره آفتابي است.من آفتاب را باور دارممن دريا را باور دارمو چشمهاي تو سرچشمه درياهاستانسان سرچشمه درياهاست
زني گريان و داغديده به بوداي بزرگ گفت:
"فرزند دلبندم مرد و اکنون تحمل مرگ او برايم دشوار است، آرامشم بخش.
بودا جواب داد: "خدا را شکر بگو و شاد باش که تمام مردمان بنارس فرزندان تو نبودند و تو جز لذت داشتن يک فرزند را نچشيده اي، و گر نه بايد رنج مرگ اينهمه را تحمل مي کردي.."
هر لقمه ي لذتي که از گلو فرو مي رود، آه رنجي بر مي آيد، هرگز لذتي از لذت نمي رويد که بذر لذت، رنج را ثمر مي دهد...